مجموعهٔ ام، ای، است،...
صورتهای متّصل فعل «بودن» در زمان حال (ام، ای، است، ایم، اید، اند)، به صورتهای زیر نوشته میشود:
کلمات مختوم به
|
صامت میانجی
|
مثال
|
صامت منفصل
|
ــ
|
خشنودم
|
خشنودی
|
خشنود است
|
|
|
خشنودیم
|
خشنودید
|
خشنودند
|
«و» با صدایی نظیر آنچه در «رهرو»
|
|
رهروم
|
رهروی
|
رهرو است
|
به کار رفتهاست
|
ــ
|
رهرویم
|
رهروید
|
رهروند
|
صامت متّصل
|
ــ
|
پاکم
|
پاکی
|
پاک است
|
|
|
پاکیم
|
پاکید
|
پاکاند
|
«آ»
|
«ی»
|
دانایم
|
دانایی
|
|
|
|
داناییم
|
|
دانایند
|
«و» با صدایی نظیر آنچه در «دانشجو»
|
«ی»
|
دانشجویم
|
دانشجویی
|
دانشجوست*
|
بهکار رفتهاست
|
|
دانشجوییم
|
دانشجویید
|
دانشجویند
|
«و» با صدایی نظیر آنچه در «تو»
|
همزه
|
توام
|
توای/ تویی
|
توست*
|
بهکار رفته است
|
|
توایم
|
|
تواند
|
«ـــِــ» (های
غیرملفوظ)
|
همزه
|
خستهام
|
خستهای
|
خسته است
|
|
|
خستهایم
|
خستهاید
|
خستهاند
|
«اِی»
|
همزه
|
تیزپیام
|
تیزپیای
|
تیزپی است
|
|
|
تیزپیایم
|
تیزپیاید
|
تیزپیاند
|
«ای»
|
همزه
|
کاریام
|
کاریای
|
کاری است
|
|
|
کاریایم
|
کاریاید
|
کاریاند
|
ضمایر ملکی و مفعولی
ضمایر ملکی و مفعولی3 [ــَم، ــَـت، ــَـش، ــِـمان (مان)، ــِـتان (تان)، ــِـشان (شان)[، در حالات ششگانه، همراه با واژههای پیش از خود به صورتهای زیر نوشته میشود:
کلمات مختوم به
|
صامت میانجی
|
مثال
|
صامت منفصل
|
ــ
|
برادرم
|
برادرت
|
برادرش
|
|
|
برادرمان
|
برادرتان
|
برادرشان
|
صامت متّصل
|
ــ
|
کتابم
|
کتابت
|
کتابش
|
|
|
کتابمان
|
کتابتان
|
کتابشان
|
«و» با صدایی نظیر آنچه در «رهرو»
|
ــ
|
رهروم
|
رهروت
|
رهروش
|
به کار رفته است
|
|
رهرومان
|
رهروتان
|
رهروشان
|
«آ»
|
|
پایم
|
پایت
|
پایش
|
|
|
پایمان
|
پایتان
|
پایشان
|
«و» با صدایی نظیر آنچه
|
«ی»
|
عمویم
|
عمویت
|
عمویش
|
در«عمو» به کار رفته است
|
|
عمویمان
|
عمویتان
|
عمویشان
|
«ــِـ» (های غیرملفوظ)
|
همزه
|
خانهام
|
خانهات
|
خانهاش
|
پیش از ضمایر ملکی مفرد
|
|
خانهمان
|
خانهتان
|
خانهشان
|
«اِی» پیش از ضمایر ملکی مفرد
|
همزه
|
پیام
|
پیات
|
پیاش
|
|
|
پیمان
|
پیتان
|
پیشان
|
«ای» پیش از ضمایر ملکی مفرد
|
همزه
|
کشتیام
|
کشتیات
|
کشتیاش
|
|
کشتیمان
|
کشتیتان
|
کشتیشان
|
«و» با صدایی نظیر آنچه در «رادیو»
به کار رفته است
|
|
رادیوام
|
رادیوات
|
رادیواش
|
پیشاز ضمایر ملکی مفرد
|
|
رادیومان
|
رادیوتان
|
رادیوشان
|
یای نکره و مصدری و نسبی
یای نکره (همچنین یای مصدری و نسبی) در حالات گوناگون به صورتهای زیر نوشته میشود:
کلمات مختوم به
|
صامت میانجی
|
مثال
|
صامت منفصل
صامت متّصل
«و» با صدایی نظیر آنچه در «رهرو» به کار رفته است.
|
ـــ
ـــ
ـــ
|
برادری
کتابی
رهروی
|
«اِی»
«ای»
«و» با صدایی نظیر آنچه در «رادیو» به کار رفته است
«آ»
«و» با صدایی نظیر آنچه در «دانشجو» به کار رفته است
|
همزه
همزه
همزه
«ی»
«ی»
«ی»
|
خانهای
تیزپیای
کشتیای
رادیویی
دانایی
دانشجویی
|
کسرهٔ اضافه
نشانهٔ کسرهٔ اضافه در خط آورده نمیشود، مگر برای رفع ابهام در کلماتی که دشواری ایجاد میکند:
اسبِ سواری/ اسبْسواری
ـ کلماتی مانند رهرو، پرتو، جلو، در حالت مضاف، گاهی با صامت میانجی «ی» میآید، مانند «پرتوی آفتاب» و گاهی بدون آن، مانند «پرتو آفتاب». آوردن یا نیاوردن صامت میانجی «ی» تابع تلفّظ خواهد بود.
ـ برای کلمات مختوم به های غیرملفوظ، در حالت مضاف، از علامت «ء»7 استفاده میشود:
خانهٔ من، نامهٔ او
ـ «ی»، در کلمههای عربی مختوم به «ی» (که «آ» تلفّظ میشود)، در اضافه به کلمهٔ بعد از خود، به «الف» تبدیل میشود:
عیسای مسیح، موسای کلیم، هوای نَفْس، کبْرای قیاس
همزهٔ میانی
الف) اگر
حرف پیشاز آن مفتوح باشد، روی کرسی «ا» نوشته میشود، مگر آنکه پس از آن
مصوّت «ای» و «او» و «ــِـ» باشد که دراینصورت روی کرسی «یـ» نوشته
میشود:
رأفت، تأسّف، تلألؤ، مأنوس، شأن
رئیس، لئیم، رئوف، مئونت، مطمئن، مشمئز
تبصره:
در کلمات عربی بر وزن «مُتَفَعِّل» نظیر متأثّر، متأخّر، متألّم که در
تداول، اولین فتحهٔ آنها به کسره تبدیل شده، همان صورت عربی آن ملاک قرار
گرفته است.
ب) اگر
حرف پیش از آن مضموم باشد، روی کرسی «و» نوشته میشود، مگر آنکه پس از آن
مصوّت «او» باشد که دراینصورت روی کرسی «ی» نوشته میشود:
رؤیا، رؤسا، مؤسّسه، مؤذّن، مؤثّر، مؤانست
شئون، رئوس
ج) اگر حرف پیش از آن مفتوح یا ساکن و پس از آن حرف «آ» باشد، بهصورت ـآ/ آ نوشته میشود:
مآخذ، لآلی، قرآن، مرآت
در بقیهٔ موارد و در کلّیهٔ کلمات دخیل فرنگی با کرسی «ی » نوشته میشود:
لئام، رئالیست، قرائات، استثنائات، مسئول، مسئله، جرئت، هیئت
استثنا: توأم
همزهٔ پایانی
الف) اگر حرف پیش از آن مفتوح باشد (مانند همزهٔ میانی ماقبلمفتوح)، روی کرسی «ا» نوشته میشود:
خلأ، ملأ، مبدأ، منشأ، ملجأ
ب) اگر حرف پیش از آن مضموم باشد (مانند همزهٔ میانی ماقبلمضموم)، روی کرسی «و» نوشته میشود:
لؤلؤ، تلألؤ
ج) اگر حرف پیش از آن مکسور باشد، روی کرسی «ی» نوشته میشود:
د) اگر حرف پیش از آن ساکن یا یکی از مصوّتهای بلند «آ» و «او» و «ای» باشد، بدون کرسی نوشته میشود:
جزء، سوء، شیء، بُطء، بطیء، سماء، ماء، املاء، انشاء10
تبصرهٔ 1: کلماتی مانند انشاء، املاء، اعضاء در فارسی بدون همزهٔ پایانی هم نوشته میشود که صحیح است.
تبصرهٔ
2: هرگاه همزهٔ پایانی ماقبل ساکن (بدون کرسی) یا همزهٔ پایانی ماقبل
مفتوح (با کرسی «ا») و یا همزهٔ پایانی ماقبل مضموم (با کرسی «و») به یای
وحدت یا نکره متّصل شود، کرسی «ی» میگیرد و کرسی قبلی آن نیز حفظ میشود.
جزئی، شیئی، منشائی، مائی، لؤلوئی
راهنمای کتابت همزه، در صفحات بعد، در جدول شمارهٔ 3، ارائه شده است.
جدول 3. راهنمای کتابت همزه
کرسی «ا»
|
کرسی «و»
|
کرسی «ی»
|
بدون کرسی
|
«أ، ـأ»
|
«آ، ـآ»
|
«ؤ، ـؤ»
|
«ئ، ـئ»
|
«ء»
|
بأس
|
قرآن
|
تلألؤ
|
ائتلاف
|
بُطء
|
تأثیر
|
لآلی
|
رؤسا
|
ارائه
|
بَطیء
|
تأخّر
|
مآل
|
رؤیا
|
اسائه
|
جزء
|
تأخیر
|
مرآت
|
رؤیت
|
استثنائات
|
سوء
|
تأدیب
|
مآخذ
|
سؤال
|
استثنائی
|
شیء
|
تأذّی
|
مآثر
|
فؤاد
|
القائات
|
ضوء
|
تأسّف
|
منشآت
|
لؤلؤ
|
اورلئان
|
فیء
|
تأسیس
|
مآب
|
لؤم
|
ایدئالیسم
|
ماء
|
تأکید
|
مآرب
|
مؤالفت
|
بئاتریس
|
|
تألّف
|
|
مؤانست
|
بئر
|
|
تألیف
|
|
مؤتلف
|
پرومتئوس
|
|
تأمّل
|
|
مؤتمن
|
پنگوئن
|
|
تأمین
|
|
مؤثّر
|
تبرئه
|
|
تأنّی
|
|
مؤدّب
|
تخطئه
|
|
تأنیث
|
|
مؤدّی
|
تئاتر
|
|
تأویل
|
|
مؤذّن
|
تئودور
|
|
تفأّل
|
|
مؤسّس
|
توطئه
|
|
تلألؤ
|
|
مؤسّسه
|
جزئی
|
|
توأم
|
|
مؤکد
|
سوئی
|
|
بدون کرسی
|
کرسی «ی»
|
کرسی «و»
|
کرسی «ا»
|
«ء»
|
«ئ ، ـئ»
|
«ؤ، ـؤ»
|
«آ، ـآ»
|
« أ، ـأ»
|
|
جرئت
|
مؤلّف
|
|
خلأ
|
|
دنائت
|
مؤمن
|
|
رأس
|
|
دوئل
|
مؤنّث
|
|
رأی
|
|
رافائل
|
مؤوّل
|
|
سبأ (قرآنی)
|
|
رئالیست
|
مؤید
|
|
شأن
|
|
رئالیسم
|
|
|
مأثور
|
|
رئوس
|
|
|
مأجور
|
|
رئوف
|
|
|
مأخذ
|
|
رئیس
|
|
|
مأخوذ
|
|
ژوئن
|
|
|
مأذون
|
|
ژئوفیزیک
|
|
|
مأکول
|
|
سئانس
|
|
|
مألوف
|
|
سئول
|
|
|
مأمن
|
|
سوئد
|
|
|
مأمور
|
|
سیئات
|
|
|
مأنوس
|
|
شائول
|
|
|
مأوا
|
|
شئون
|
|
|
مأیوس
|
|
قرائت
|
|
|
مبدأ
|
|
قرائات
|
|
|
متأثّر
|
|
کاکائو
|
|
|
متأخّر
|
|
کلئوپاترا
|
|
|
متأذّی
|
|
لائوس
|
|
|
متألّم
|
بدون کرسی
|
کرسی «ی»
|
کرسی «و»
|
کرسی «ا»
|
«ء»
|
«ئ ، ـئ»
|
«ؤ، ـؤ»
|
«آ، ـآ»
|
« أ، ـأ»
|
|
لئام، لئیم
|
|
|
متأمّل
|
|
لئون
|
|
|
متأهّل
|
|
لوئی
|
|
|
متلألئ
|
|
مائومائو
|
|
|
مستأصل
|
|
مسائل
|
|
|
ملأ
|
|
مسئول
|
|
|
ملجأ
|
|
مئونت
|
|
|
منشأ
|
|
مرئوس
|
|
|
نبأ (قرآنی)
|
|
مرئی
|
|
|
یأس
|
|
مشمئز
|
|
|
|
|
ناپلئون
|
|
|
|
|
نشئه
|
|
|
|
|
نشئت
|
|
|
|
|
نوئل
|
|
|
|
|
نئون
|
|
|
|
|
ویدئو
|
|
|
|
|
هیئت
|
|
|
|
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* کلمههای ستارهدار در این جدول از قاعده مستثنا هستند.
1.
چنانچه کلمهای مختوم به مصوّت باشد و جزء پس از آن نیز با مصوّت آغاز شده
باشد، میتوان در فاصلهٔ میان دو مصوّت از دو نوع صامت میانجی (با ارزش
یکسان) استفاده کرد: یکی صامت «ی» و دیگری صامت «همزه»؛ نظیر دانایید/
دانائید؛ زیبایی/ زیبائی؛ تنهایی/ تنهائی، که در بعضی همزه غلبه دارد و در
بعضی دیگر «ی» و از کلمهای به کلمهٔ دیگر فرق میکند. در اینجا، برای حفظ
یکدستی و سهولت آموزش، صامت میانجی «ی» انتخاب شده است.
2. چون «تواید» معنا ندارد، «مترواید» آورده شد.
3. در دستورهای اخیر زبان فارسی، بهجای اصطلاحاتی نظیر «ضمیر ملکی» یا «ضمیر مفعولی»، اصطلاح «ضمیر شخصی متّصل» به کار میرود.
4.
این «ی» ممکن است در مواردی حذف شود. در تداول عامّه «بابام» بهجای
«بابایم» گفته میشود. در ادبیات داستانی هم، زمانی که نویسنده زبان گفتار
را ضبط میکند، وضع به همین منوال است. در شعر بهضرورت شعری این حذف صورت
میگیرد، مثلاً استعمال «بازوت» بهجای «بازویت» در این مصراع: «آفرین بر
دست و بر بازوت باد».
5. در محاوره، اصولاً همزه و مصوّت آغازی حذف میشود، مثلاً گفته میشود «رادیوم خراب شد» و نه «رادیوام خراب شد».
6.
های غیرملفوظ، در الحاق به «یای مصدری»، حذف میشود و «گ» میانجی بهجای
آن میآید: بندگی. در چند کلمه، های غیرملفوظ در الحاق به «یای نسبت»
افتاده و «گ» میانجی اضافه شده است: «خانگی»، «همیشگی»، «هفتگی».
7. این علامت کوتاهشدهٔ «ی» است.
* گاهی،
خصوصاً در خوشنویسی، در زیر همزهٔ پایانی «ء»، بدون اینکه به کلمهٔ دیگری
اضافه شده باشد، علامتی شبیه کسره میگذارند که صحیح نیست.
8. کلمهٔ هیدروژن گاهی ئیدورژن نوشته میشود که صحیح نیست.
9. کلمهٔ منشی در اصل مُنشِئ بودهاست که در فارسی «ء» به «ی» بدل شده است.
10.
همزهٔ پایانی بدون کرسی در کلمات انشاء، املاء، اعضاء، در فارسی، در اضافه
به کلمهٔ بعداز خود، غالباً حذف میشود و بهجای آن «ی» میانجی میآید،
مانند انشای خوب، اعضای بدن، ولی حفظ همزهٔ آن هم صحیح است: انشاءِ خوب،
اعضاءِ بدن.