همسنگ‌واژه‌های بیگانه

 | تاریخ ارسال: 1397/12/21 | 
آ =  آلمانی           ا =  انگلیسی         ت  = ترکی          ر = روسی  
ع = عربی         ف = فرانسوی         فا = فارسی         ل = لاتین
ی = یونانی

  آ -  ا
 آئرومتر aerometre (ف، اسم)= هوا سنج
آباژورAbat - Jour (ف، اسم) = پرتو افکن،  سایبان، آفتابگردان
ابتکار (ع، (اسم)مصدر) = نوآوری
آبسه abces (ف، اسم) = دمل چرکی
آپارات Apparat (ر، اسم) = دستگاه
آپوتئوز Apotheose (ف، اسم)= پرستش انسان
اپیدمی Epidemie (ف، اسم)= مرگامرگ
آتاشه Attache (ف، اسم)= کارمند سفارتخانه
اتصال (ع، (اسم)مصدر)  = پیوستگی، به هم پیوستن
آتلیه Atelier (ف، اسم)= کارگاه هنری
اتم Atome (ف، اسم)= پاریز
اتنوگرافی Ethnographie (ف، اسم)= نژادشناسی
آتو Atout (ف، اسم)= برگ برنده، بهانه
اتوبوسAutobus  (ف، اسم)= همه بر
آتی (ع، اسم فاعل)= آینده
اتیکت Etiquette  (ف، اسم)= برچسب
اثر (ع، اسم)=  آفرینه، نشان 
احتیاط (ع، (اسم)مصدر)= استوارکاری، دوراندیشی
احساس (ع، (اسم)مصدر)= سُهش، اندریافت، اندریافتن
احشاء (ع، اسم جمع)= اندرونه
احمق (ع، صفت)= کم خرد، کودن
احیا (ع، (اسم)مصدر)=  باز زیست، زنده ساختن
اختصار (ع، (اسم)مصدر)= کوته نوشت، کوته سخن، کوتاه کردن
اختلاط (ع، (اسم)مصدر) = آمیزش، آمیختگی، آمیختن، درهم شدن
اختلاف (ع، (اسم)مصدر)= ناسازگاری، ناهمگونی
اختلال (ع، (اسم)مصدر)= نابسامانی، بهم خوردگی
آخرت (ع، اسم)= آن سرای، آن جهان
آخرین (ع فا، صفت نسبی) = بازپسین، واپسین
اخطاریه (ع، اسم ) = یاد برگ
آدامسAdams  (ا، اسم) = سقز
آدرسAddress  (ا، اسم) = نشانی
ادغام (ع، (اسم)مصدر)= از خودسازی، درهم سازی،همپیوندی
آدمیرالAdmiral  (ا، اسم)= دریا سالار
ادویه (ع، اسم جمع ) = بوی افزار
اراده (ع، اسم) = خواست، آهنگ، خویشکاری
ارادی (ع، صفت)= بخواست
ارتباط (ع، (اسم)مصدر)= پیوستگی، بستگی
ارتداد (ع، (اسم)مصدر) = گم راهی، ازدین برگشتن 
ارتوپدی Orthopedie (ف، اسم ) = شکسته بندی
ارتو گرافیOrthographie  (ف، اسم)= درست نویسی
ارشد (فرزند) (ع، صفت تفضیلی) = (نخست زاده)، بزرگ تر، برتر
آرشیوArchives  (ف، اسم)= بایگانی
ارگانیزهorganise  (ف، صفت)= سازمان­یافته
ارگانیسمOrganisme  (ف، اسم)= سازواره، اندامه
ارگانیکorganique  (ف، صفت)= اندامی، انداموار، پیکری
آرمArme  (ف، اسم)= نشانه ی ویژه
آرکتیکArctic  (ا، اسم)= شمالگان
آژانAgent  (ف، اسم)= کارگزار، پاسبان
آژانسAgence  (ف، اسم)= کارگزاری، نمایندگی
آسAs  (ف، اسم) = تکخال
اساس (ع، اسم) = پایه، بنیاد، پی، شالوده
آسانسور Ascenseur (ف، اسم) = بالا بر، بالا رو
اسپایرالspiral  (ا، اسم، صفت)= پیچه، مارپیچ  مانند، مارپیچی
استاتیکstatique (ف، صفت)= ایستادی، ایستاده
استادیومStadium  (ا، اسم)= ورزشگاه؛ دوره
استانداردStandard  (ف، اسم)= هنجار، نمونه ی پذیرفته شده
استبداد (ع، (اسم)مصدر)= خودکامگی، خودسری
استحقاق (ع، (اسم)مصدر) = شایستگی، سزاواری
استحکام (ع، (اسم)مصدر) = استواری
استخدام (ع، (اسم)مصدر)  = بکار گماشتن، بکارگیری
استخراج (ع، (اسم)مصدر)  = بیرون آوردن
استراتژیکstrategique  (ف، صفت)= راهبردی
استراحت (ع، (اسم)مصدر) = آسایش، آسودگی
استراق سمع (ع، (اسم)مصدر)= دزدیده گوش کردن
استرداد (ع، (اسم)مصدر)= بازپس خواستن، پس گرفتن
آستروئیدAsteroide  (ی، اسم)= خرده سیاره
آسترونومی Astronomie  (ا، اسم)= ستاره شناسی
استقامت  (ع، (اسم)مصدر)= ایستادگی، پایداری
استقبال  (ع، (اسم)مصدر)= پذیره شدن،  به پیشواز رفتن
استقرار (ع، (اسم)مصدر)= جا گرفتن، استوار شدن، آرام گرفتن
استقلال (ع، (اسم)مصدر)= خودبودگی، ناوابستگی
استکبار (ع، (اسم)مصدر)= خود بزرگ پنداری، خودنمایی، گردنکشی
استیلStyle  (ف، اسم)= سبک
استیناف (ع، (اسم)مصدر)= از سر گرفتن، دوباره آغاز کردن، وارسی
اسرار آمیز (ع، فا، صفت) = رازناک
اسراف (ع، (اسم)مصدر)= زیاده روی، فراخ روی، گشاد بازی
اسلوب (ع، اسم) = شیوه، روش
اسهال (ع، (اسم)مصدر)= شکم روش، بیرون روه
اسیر (ع، صفت)= در بند، گرفتار
اشاره (ع، (اسم)مصدر) = نُمار، نماردن
اشانتیونEchantillon  (ف، اسم)= نمونه (ی کالا)
اشتباه (ع، (اسم)مصدر)= نادرست، بیراه
اشتهار (ع، (اسم)مصدر)= ناموری، بلندآوازی
اشتیاق (ع، (اسم)مصدر)= آرزومندی
اشکال (ع، (اسم)مصدر)= دشواری، سختی، پیچیدگی
اصطکاک (ع، (اسم)مصدر)= سایش
اصل (ع، اسم) = ریشه، بیخ، بن، بنیاد
اصلا (ع، قید)= از هیچ باره، هرگز،  از بن، از بیخ
اصیل (ع، صفت) = ریشه دار
اضافه کردن (ع فا، مصدر) = افزودن
اضطراب (ع، (اسم)مصدر)= شوریدگی، بی تابی، آشفتگی، پریشان حالی
اطاعت کردن (ع فا، مصدر)= سرخم کردن، فرمان بردن
اعتراض (ع، (اسم)مصدر)= واخواهی، واخواست، خرده گیری
اعتراف (ع، (اسم)مصدر)= بروز دادن، خستو شدن
اعتقاد (ع، (اسم)مصدر)= باور، باور کردن
اعمال کردن (ع فا، مصدر) =-بکار بستن
اعزام کردن (ع فا، مصدر)= گسیل داشتن
اغراق (ع، (اسم)مصدر)= گزافگویی
افراط (ع، (اسم)مصدر)= زیاده روی، پی فراخی، تندروی، پر بود
افراطی (ع، صفت)= پی فراخ، گزاف گرا، گزاف اندیش، تند رو، پربودمنش، زیاده رو
افشاگری (ع-فا، اسم )= برون افکنی
افول (ع، (اسم)مصدر) =  فرونشست
اقبال  (ع، اسم) = بخت
اقلیت (ع، مصدر جعلی)= کمینه
اقیانوس (ی، اسم)= پهناب
اکتوئلactuel  (ف، صفت) = به روز
اکثریت (ع، مصدر جعلی)= بیشینه
اکسورسیسمExorcisme  (ف، اسم)= جن زدایی، جن گیری
اکسیداسیونOxydation  (ف، اسم مصدر)= اکسایش
اکولو.ژیEcology  (ف، اسم)= بوم شناسی
اکولوژیکecologique  (ف، صفت)= بوم شناختی
اکونومیسیمEconomisme  (ف، اسم)= اقتصاد باوری
الاستیکelastic  (ا، صفت)= کشایند، کشدار،کشسان
الکترومغناطیس (ع، اسم)= رخشاهنجشی
الکترونElectron  (ف، اسم)= رخشیزه
آلوتروپی Allotropy  ( ا، اسم)= دگروارگی
آلیاژ Alliage (ف، اسم)= همبسته، همجوش 
آماتورAmateur  (ف، اسم)= هوسکار
امان (ع، (اسم)مصدر)= بی ترسی، زنهاری
امکان (ع، (اسم)مصدر) = شایش
املاء (ع، (اسم)مصدر)= درست نویسی
امنیت (ع، مصدر جعلی)= آبیمی، آسودگی، زنهار، ایمنی
امین (ع، صفت) = استوان
آناتومی Anatomie  (ف، اسم)= کالبد شکافی
آنارشی Anarchie  (ف، اسم)= هرج و مرج
آنارشیستAnarchiste  (ف، صفت) = هرج و مرج خواه
آنتارکتیکAntarctic  (ا، اسم)= جنوبگان
آنتروپولوژی Anthropologie  (ف، اسم)= انسان شناسی، مردم شناسی
انتریگIntrigue  (ف، اسم)= اسباب چینی
انتقام (ع، (اسم)مصدر)= پی ورزی، کینه توزی
انتقام گرفتن (ع فا، مصدر) = کین آختن
آنتی بیوتیکAnthibiotique  (ف، اسم و صفت )= پادزی
آنتی تزAntithese  (ف، اسم)= برابر نهاد
آنتیکantique  (ف، صفت)= باستانی ، دیرینه، کهن سال
انحراف (ع، (اسم)مصدر)= کژدیسگی، کژروی، کجراهی، کج روی
انحطاط (ع، (اسم)مصدر) = فرو بودگی، پست شدن، به پستی گراییدن
اندیکاتورIndicateur  (ف، اسم)= نشاندهنده
انعام (ع، اسم)= مژدگانی
انعکاس (ع، (اسم)مصدر)= بازتاب
انفجار(ع، (اسم)مصدر)=   پُکش، ترکیدن
انقلاب (ع، (اسم)مصدر)= فراخیز
آوانسAvance  (ف، اسم)= پیشی
اوپتی میسمOptimisme  (ف، اسم)= خوشبینی
اومانیستHumaniste  (ف، صفت)= انسانگرا
اهمال (ع، (اسم)مصدر) = سهل انگاری(کردن)، سبکسری (کردن)
ایده آلIdeal  (ف، اسم)= آرمانی، دلخواه، بهین آرزو
ایده آلیستی (ف- فا، صفت)= پندارآمیز، آرمان گرا
ایده آلیسمidealisme  (ف، اسم)= خواست اندیشی، آرمان گرایی، ایده باوری، مینوگرایی
ایدئولوژیک ideologique (ف، صفت) = اندیشه ای
آیرودینامیکAerodynamique  (ف، اسم) = هوانیوگانی
ایزوتوپisotope  (ف، صفت)=-هم جا
ایماژ Image (ف، اسم)  =  انگاره
ایمان (ع، اسم) = استوارداشت
ایمپولزImpulse  (ا، (اسم)مصدر)= تکانه، برانگیزش
اینترنت internet (ا، اسم)= رایا تار، تارکده
 ایندکسIndex  (ا، اسم)= نمودار، نمایه
ایندیویدوالیسمIndividualisme  (ف، اسم)= فرد باوری
 ب
بابت (ع، اسم)= باره، درباره، درخورد، سزاوار، شایسته
باتری Batterie (ف، اسم) ) = آتشبار
بارومتر Barometre (ف، اسم) = هواسنج
باسنBassin  (ف، اسم) = لگن (خاصره)
باطل (ع، صفت) = پوچ، بی هوده، یاوه
باطن (ع، اسم)= اندرون، نهاد، سرشت
باطنی (ع. فا، صفت) = اندرونین، نهادین
باعث (ع، اسم فاعل) = برانگیزنده
بالاخره (ع، قید) = سرانجام
باند Bande (ف، اسم) = نوار، رشته، دسته، گروه، زمین ِ دراز
بانداژ Bandage (ف، اسم) = نوارپیچ، نوارپیچی
باندرول Banderole (ف، اسم) = نوار دراز و باریک، نوار چسب
بحث (ع، (اسم)مصدر) = گفتمان، کاوش
بخیل (ع، صفت) = زُفت
بدیل (ع، اسم)= جانشین
برانکار (ف، اسم) ) = تخت روان
بربریسمBarbarisme  (ف، اسم)= بربر خویی
برعکس (فا. ع، صفت)= واژگون، وارونه
برق (ع، اسم)= رخشه، آذرخش، درخشندگی
برکت (ع، (اسم)مصدر) =  فراوانی، افزونی، افزون شدن
برنش Bronche (ف، اسم)= نایژه
بُعد (ع، اسم) = دوری
بعضی (ع. فا، اسم) = برخی، پاره ای
بقیه (ع، اسم) = آن دیگرها
بکلی (فا.ع، قید )= از بیخ و بن
بلاتکلیف (ع، صفت) = دل اندروای
بلاغت (ع، (اسم)مصدر) =  رسایی سخن، زبان آوری
بلیت Billet (ف، اسم) = پَتَه
بنا (ع، اسم) = سازه، ساختمان
به وجود آمدن (فا.ع، مصدر) = پدید شدن، پدید آمدن
بوروکراسی B‏ureaucratie  (ف، اسم)= اداره بازی
بیان کردن (ع فا، مصدر) = باز گفتن، باز نمودن
بیعانه (ع.فا، اسم مرکب)= پیش بها
بیلان Bilan (ف، اسم) = ترازنامه، سیاهه
بین المللی (ع، صفت)=  جهان کشوری
 بیوگرافی B‏iographie  (ف، اسم) = زیست نامه، زندگی نامه
بیولوژی Biologie (ف، اسم) = زیست شناسی
پ
پاتریوتیسمPatriotisme  (ف، اسم)= میهن پرستی
پاراگراف Paragraphe (ف، اسم) = بند
پارالل Parallele (ف، اسم)= هم رو، هم سو
پاساژ Passage (ف، اسم)= گذرگاه، بازارچه
پاگون (ر، اسم) = سردوشی
پانتومیم Pantomime (ف، اسم)= لال بازی
پاندول Pendule (ف، اسم)= آونگ
پانسمان Pansement  (ف، اسم)= زخم بندی
پتانسیلPotentiel  (ف، اسم و صفت) = توانش، نهانی
پراگماتیسمPragmatisme  (ف، اسم) = کارکردگرایی
پرانتزParenthese  (ف، اسم) = دوکمانک
پروپاگاندا Propaganda (ا، اسم) = آوازه گری، هوچی گری
پروتوتایپPrototype  (ا، اسم) = پیش نمونه، پیش نمون، پیش گونه، پیش الگو
پروژکتور Projecteur (ف، اسم) = نورافکن، پرتو انداز
پروژکتیلProjectile  (ف، اسم) = پرتابه
پروژکسیونProjection  (ف، اسم) = فراافکنی، افکندگی، انداختگی
پروژه Project (ف، اسم) = فرانداز، پی ریزی، پیشنهاد
پروسهProces  (ف، اسم)= روند، فراشد، فراگرد، فرآیند، شوند
پریز Prise (ف، اسم)= گیرک
پریود Period (ا، اسم)=دوره، گردش
پلی گامی P‏olygamie  (ف، اسم) = چندگانی
پورنوگرافی P‏ornographie  (ف، اسم) = هرزه نگاری
پُز Pose (ف، اسم)= ریخت، رفتار، خودنمایی
پولی مِرPolymer  (ا، اسم) = بَسپار
پودر Poudre (ف، اسم)= گَرد
پیک نیک (ف، اسم)= دانگی، دانگانه
پیگمنتPigment  (ا، اسم)= رنگیزه، رنگدانه
 ت
تابع (ع، اسم فاعل) = پی رو، دنبال کننده، دنباله رو، سپس رو
تاریخ (ع، (اسم) مصدر) - سالمَه
تاکتیک (ف، اسم)= رزم آزمایی، چاره ی جنگی
تئوریTheory  (ا، اسم)= دیدمان، نگرش
تئولوژیTheologie  (ف، اسم)= یزدان شناسی
تابلوTableau  (ف، اسم)= نمایه
تامل (ع، (اسم) مصدر) - اندیشه کردن، دوراندیشی
تانی (ع، (اسم) مصدر) = درنگ کردن، آهستگی
تجربه (ع، (اسم) مصدر) = آزمودن،  اروند
تحرک (ع، (اسم) مصدر)= پویندگی، پویایی، پویش
تحصیل (ع، (اسم) مصدر) = درس خواندن، دانش آموزی، دانش یابی
تحصیلکرده (ع فا، صفت) = دانش آموخته، دانش یافته
تحقیق (ع، (اسم) مصدر) = بررسیدن، بررسی، وارسی، پژوهش
تحلیل (ع، (اسم) مصدر)= گشودن، واکافت
تحول (ع، (اسم) مصدر)= دیگرگون شدن، فراگشت، دگردیسی، دگرگشت
تخصص (ع، (اسم) مصدر) = ویژه کاری، کارشناسی
تخمین (ع، (اسم)مصدر) = برآورد (کردن)، به گمان گفتن، سنجیدن
تخیل (ع، (اسم)مصدر) = پنداشتن، گمان کردن، پندار، پنداشت
تراکتور Tracteur (ف، اسم)=  خیش کار
تربیت کردن (ع.فا، مصدر)= پرهیختن
ترتیب (ع، (اسم)مصدر) = چینش، راست و درست کردن
ترجیح دادن (ع.فا، مصدر)= برتر نهادن
ترفیع (ع، (اسم)مصدر) = بالابری، بالا بردن
ترکیب کردن (ع.فا، مصدر)= آمیختن، سرشتن
ترکیبی (ع.فا،صفت)= آمیخته، سرشته
ترمین علمیTerm  (ا، ع. فا، اسم) = دانشواژه
ترویج (ع، (اسم)مصدر) =روادهی، روا کردن
تزThese  (ف، اسم)= برنهاد، نهشت، گذاره، پایان نامه
تصور (ع، (اسم)مصدر) = انگاشتن، انگاره
تصور کردن(ع.فا، مصدر)= انگاشتن
تصور شده (ع. فا، اسم مفعول)= انگاشته، انگارده
تضاد (ع، (اسم)مصدر)= همستاری، ناسازگاری
تضامن (ع، (اسم)مصدر) =  همبایستی
تعصب (ع، (اسم)مصدر)=  رگ مرداری
تعمق (ع، (اسم)مصدر)= ژرف اندیشی
تغییر (ع، (اسم)مصدر)= دگرکونی
تفاوت (ع، (اسم)مصدر)= ناهمسانی، ناهمگونی، جدایی، دوری، ناهمی، ناهمانی
تفریح (ع، (اسم)مصدر) = خوشی، شادمانی، شادمانی کردن
تقریبا (ع، قید)= کمابیش، نزدیک به، پیرامون ِ
تقویم (ع، اسم) = گاهنامه، روزشمار، سالنما
تقویت (ع، (اسم)مصدر)= نیرومند کردن
 تکلیف (ع، (اسم)مصدر)= بایسته
تکنولوژیTechnologie  (ف، اسم) = فن آوری
تکنیک Technique (ف، صفت) = فنی، کار فنی
تلافی (ع، (اسم)مصدر) = باز نهش
تلفظ (ع، (اسم)مصدر)= واگفتن، واگفت، واگویی، فراگویی
تلفنTelephone  (ا، اسم)= دورگو
تلکسTelex  (ا، اسم)= دورنویس
تلگرافTelegraph  (ا، اسم)= دور نگار
تلگرامTelegram  (ا، اسم)= دورنگاشته
تلویزیونTelevision  (ف، اسم)= دوردیس، دور نشان
تله پاتیTelepathy  (ا، اسم) دور هم اندیشی
تِمTheme  (ف، اسم)= درون مایه، زمینه، فرهشت
تماما (ع، قید)= یکسره
تمرین (ع، (اسم)مصدر) = بوزش، نرم کردن، ورزش دادن
تمنی (ع، (اسم)مصدر)= آرزومندی، درخواست
تنبیه (ع، (اسم)مصدر)= آگاه کردن، گوشمالی، توزش
تنظیم (ع، (اسم)مصدر)= چیدمان
توجه (ع، اسم) = رویکرد
تور Tour (ف، اسم) =  گردش، دوره گردی، گشت
توریسمTourisme  (ف، اسم) =  گردشگری، گشتگری، جهانگردی
توزیع (ع، (اسم)مصدر) =  وابخشیدن 
توضیح (ع، (اسم)مصدر)= بازگفت، فرانمود
توطئه (ع، (اسم)مصدر)= زمینه سازی (کردن)، بند و بست
توقع (ع، (اسم)مصدر)= چشمداشت، امید و خواهش
توقیف (ع، (اسم)مصدر)= بازداشت (کردن)
تولید(ع، (اسم)مصدر)= زایاندن، ایجاد گری
تونل Tunnel (ف، اسم) =  دالان
تهاتر (ع، (اسم)مصدر)= پایاپای
تهدید (ع، (اسم)مصدر)= ترسانیدن
تیپ Type (ف، اسم) =  نمونه، گونه
تیترTitre (ف، اسم)= نهند
تیراژ Tirage(ف، اسم)= کشش، شماره ی چاپ 
 ث
ثابت (ع، اسم فاعل)= پایدار، پا بر جا، استوار
ثبات (ع، (اسم)مصدر)= قرار، پایداری، استواری
ثروت (ع، اسم) = دارایی، داشته
ثقل (ع، (اسم)مصدر)= سنگین شدن، سنگینی
ثلث (ع، اسم) = سه یک
ثمر (ع، اسم) = بار، میوه
ثناء (ع، اسم) = ستایش، درود
ثواب (ع، اسم) = پاداش، مزد
 ج
جاذب (ع، اسم فاعل)= رباینده، کشاننده
جاذبه (ع، اسم)=  هنجش، ربایش
جامد (ع، صفت)=  بربسته
جامع (ع، اسم فاعل)= فراگیر، گردآور
جایز (ع، صفت)=  روا
جبران (ع، اسم، جعلی) = بازنهش
جزء (ع، اسم)=  بهر
جزییات (ع، اسم، جمع)=  ریزگان
جذاب (ع، صفت)=  گیرا
جذب (ع، (اسم)مصدر)= ربایش، گیرایی
جذبه (ع، اسم)=  کشش
جذر (ع، اسم)=  بیخ، ریشه
جرات (ع، (اسم)مصدر)= دلیر شدن، دلیری، بی باکی، گستاخی
جُرم (ع، اسم)= بزه، گناه
جزیره (ع، اسم)= آداک، آبخو
جسد (ع، اسم) = کالبد، تن مرده
جسمانی (ع، صفت نسبی)= تنکرد
جعلی (ع، فا، صفت)=   ساختگی
جغرافیا (ع، اسم)= گیتاشناسی
جعرافیایی (ف، ع، فا، صفت)=  گیتایی
جلد (ع، اسم)= پوشانه
جلسه (ع، اسم)= نشست
جمعه (ع، اسم)=  آدینه
جمعیت (ع، (اسم)مصدر)= گرد آمدن، مردمگان
جنون (ع، (اسم)مصدر)= دیوانه سری، دیوانگی
 چ
چاپار (ت، اسم) = پیک، نامه بر
چخماق (ت، اسم)= آتش زنه، افروزه
چماق (ت، اسم)= چوبدستی
 ح
حاجت (ع، اسم)= آیفت، در خواست، نیاز
حاصل (ع، صفت فاعلی)= دستیافت
حافظه (ع، اسم)=  بَرم، یاد، یادانبار
حتمی (ع.فا، صفت)= چاره ناپذیر، بایسته
حداقل (ع، قید) = دست کم
حدس (ع، (اسم)مصدر)= گمان بردن، گمانه
حذف (ع، مصدر) =  زدودن، انداختن، دور کردن
حرام(ع، اسم و صفت)=  ناروا، ناپسند، ناشایست
حرف (ع، اسم)= سخن
حراف (ع، صفت)= پرسخن
حرکت (ع، اسم)=  جنبش
حریف (ع، صفت)= هماورد، هم نیرد، همچشم
حساب کردن (ع.فا، مصدر) = بر شمردن
حق العمل (ع، اسم)=   کارمزد
حقوق (ع، اسم جمع) =دادیک
حقه (ع، اسم)=  ترفند، نیرنگ
حقه باز (ع فا، صفت فاعلی)= پشت هم انداز، نیرنگ باز
حکومت (ع، (اسم)مصدر)= فرمانروایی، کشورمداری
حل (مشکل) چاره گری
حلقه (ع، اسم) = چنبر
حلقه زدن (ع فا، مصدر) = پره بستن، پره زدن
حماقت (ع، (اسم)مصدر)= کم خردی، کودنی
حمایت (ع، (اسم)مصدر) = جانبداری، پشتیبانی
حمل و نقل (ع، اسم)= ترابری
حمله (ع، اسم)= تازش، یورش
حوصله (  ع، اسم)= شکیبایی، بردباری
 خ
خاتمه ی کلمه (ع، اسم مرکب)= پی چسب
خاتمه یافتن (ع فا، مصدر) = انجامیدن، پایان یافتن
خاطره (ع، اسم)= یاد بود، یادگار
خالص (ع، صفت)= ناب، پاک، بی آلایش، سره
خالی (ع، صفت)= تهی
خانم (ت، اسم و صفت) = بانو 
خروج (ع، (اسم)مصدر) = برونش، بیرون آمدن، بیرون رفتن
خسیس (ع، صفت)= زُفت
خراب کردن (ع فا، مصدر) = فرو شکاندن، از کار انداختن
خصوصیت (ع، (اسم)مصدر)= ویژگی
خط(ع، اسم)=  دبیره
خطا (ع، اسم)= نادرست، بزه
خطا کار (ع فا، صفت مرکب) = بزه گر، بزهکار
خفاش (ع، اسم)= بِیواز، شب پره
خلاء (ع، اسم)= تهیگی
خلاق (ع، صفت)= آفرینشگر
خلسه (ع، اسم)= ربودگی
خلق (ع، مصدر) =  آورش، آفرینش
خلق (ع، اسم جمع) = مردم، مردمان
خلق الساعه (ع، صفت) =هنگامی
خلیج (ع، اسم)=  شاخاب، شاخابه
خود رای (ع، صفت)  = خویشکار
خیال (ع، اسم)= پندار، گمان، انگارش
خیال کردن (ع فا، مصدر) = انگاشتن، پنداشتن
خیالی (ع فا، صفت) = پندارآمیز
خیمه (ع، اسم)= تا ژ، چادر
 د
دائمی (ع، قید)= بی امان، پیوسته، همیشگی
دتکتورDetector (ا، اسم)= پیداگر، آشکارگر، ردیاب
درجه (ع، اسم) = زینه، پایه
در مقابل (ع, فا، قید)= فراروی، فرادید
درک (ع، (اسم)مصدر)= دریافت
دسپوتیسمDespotisme  (ف، اسم)= خدایگانی، خدایگان سالاری
دعوت کردن (ع فا، مصدر) = فراخواندن
دفاع (ع، (اسم)مصدر)= پدافند
دقت (ع، (اسم)مصدر)= باریک بینی، باریک اندیشی
دقت کردن (ع فا، مصدر) = باریک شدن
دقیق ( ع، صفت) = باریک بین
دکترینDoctrine  (ف، اسم)= آموزه
دنیا (ع، اسم)= جهان، گیتی
دنیوی (ع، صفت نسبی)= گیتیانه، جهانی
دوآلیسمDualisme  (ف، اسم)= دوگانه گرایی، دو بینش انگاری
دوام (ع، (اسم)مصدر)=  ماندگاری، پایندگی
دور (ع، (اسم)مصدر)=  گردش، روزگار
دوغلو (ت، اسم و صفت) =  همزاد ها
دینامیکDynamique  (ف، صفت) = پویا، جنباننده
دینامیسمDynamisme  (ف، اسم) = پویایی
 ذ
ذات (ع، اسم)= نهاد، سرشت، گوهر
ذاتی (ع فا، صفت) = خودگوهر، خود سرشت
ذخیره (ع، اسم)= اندوخته، پس انداز، پس افت، توشه
ذهنی (ع فا، صفت)= درون خودی
ذوب شدن (ع فا، مصدر) = گداختن
ذوذنقه (ع، اسم)= دوزنخه
 ر
رئیس (ع، اسم)= سرکرده، بُد، فر نشین، سرپرست
رابط (ع، اسم فاعل)= میاندار
راسیونالیسمRationalisme  (ف، اسم) = خردورزی
راسیونلRationnel  (ف، صفت)= خردورزانه
راندمان Rendement (ف، اسم) = بازده
راه حل (ع فا، اسم مرکب)= راهکار، چاره
رجحان (ع، (اسم)مصدر)= برتری، افزونی، چَربش
رژیمRegime  (ف، اسم)= رازمان
رسم (ع، اسم) = نهادمان، آیین، روش
رسوب (ع، (اسم)مصدر)= نهشت، آبرفت، ته نشست
رشوه (ع، اسم)= پاره
رعیت ( ع، اسم) = پادرَم
رفراندوم Referendum (ف، اسم) = همه پرسی
رفرم Reforme (ف، اسم) = به سازی، به سامان آوری
رفوزه (ف، اسم مفعول) = پذیرفته نشده، بازگشته
رقاص  (ع، صفت)= پای باز
رفیق (ع، صفت)= همپا، همراه، یار
رقابت (ع، (اسم)مصدر)= هماوردی، همچشمی
رقیب (ع، صفت)= هماورد، همچشم
رنجر Ranger (ا، اسم) = تکاور
رنسانسRenaissance  (ف، اسم)= نوزایی
روحانی (ع، صفت نسبی) = دین یار
روز تعطیل (ع فا، اسم مرکب)= آسوده روز
روژ (ف، اسم)= سرخاب
رویزیونیسم Revisionisme (ف، اسم) = بازبین گرایی
ریتمRythme  (ف، اسم)= ضرباهنگ، هنجار
ریسایکلینگRecycling  (ا، اسم)= دورگردی
  ز
زاپاس Zapas (ر، اسم) = یدکی
زاویه (ع، اسم)= گوشه، کنج
زلزله (ع، اسم)= زمین لرزه
زمانه (اسم)= روزگار، دهر
زیاد (ع، صفت)= بسیار، فراوان
زیگراگ Zigzag (ف، اسم)= دندانه دار، کنگره دار
زینت دادن (ع فا، مصدر)= آراستن
ژ
ژانر Genre (ف، اسم) = گونه (ادبی یا هنری)
ژتون Jeton (ف، اسم)= پولک
ژله Gelee  (ف، اسم) = لرزانک
ژنGene  (ف، اسم)= ژاد
ژورنال Journal  ف، اسم) = روزنامه
ژورنالیستJournaliste  (ف، اسم) = روزنامه نویس، روزنامه نگار
س
سابقه (ع، اسم فاعل) = پیشینه
ساحل (ع، اسم) = کناره، کرانه
ساده لوح (ع فا، صفت مرکب)= خام اندیش، زودباور، ساده دل
سادیسمSadisme  (ف، اسم)= آزارگری، دیگرآزاری، مردم آزاری
ساسات ( ر، اسم) = دریچه ی هوا
ساکن (ع، صفت)=  آرمنده، آرمیده
سالن  Salon (ف، اسم) = تالار
ساندویچ Sandwich (ا، اسم) = بَزماورد
سرایت (ع، (اسم)مصدر)= واگیری
سرّی (ع فا، صفت)= رازورانه
سرواژServage  (ف، اسم)= زمین بستگی، بندگی
سریالSerial  (ف، صفت)= زنجیره ای، پیاپی
سریع الهضم(ع، صفت مرکب)= آسانگوار
سطح (ع، اسم)=  رویه
سطر (ع، اسم) = رج، رده
سعادت (ع، (اسم)مصدر)= نیکبختی، خوشبختی
سقف (ع، اسم)= آسمانه، بام
سقوط (ع، (اسم)مصدر)= فروشد
سلف سرویسSelf.service  (ا، اسم مرکب)= خود زاوری
سلول Cellule (ف، اسم)= یاخته
سلیقه (ع، اسم)= پسند، نهاد، سرشت
سمبلSymbole  (ف، اسم)= نماد
سمپوزیوم Symposium (ف، اسم) =گفت و نیوشی
سنتزSynthese  (ف، اسم)= باهم نهاد
سنت (ع، اسم)= فراداد
سنتی (ع فا، صفت)= فرادادی
سوء هاضمه (ع، اسم مرکب)= دشگواری، بدگواری
سوبسیدSubside  (ف، اسم)= یارانه
سوس Sauce (ف، اسم)= چاشنی، مزه
سوسیالیسمSocialisme  (ف، اسم)= جامعه خواهی
سوغات ( ت، اسم) = ره آورد، ارمغان
سهل الوصول (ع، صفت مرکب)= آسان یاب
سهل انگار (ع فا، صفت فاعلی)= آسانگیر
سیاحت (ع، (اسم)مصدر)= گردشگری، جهانگردی
سیبل  Cible (ف، اسم)= آماج، نشانه
سِیر (ع، (اسم)مصدر)= پویه، گردش، رفتار
سیرت (ع، اسم)= خو، روش
سیستمSystem  (ا، اسم)= سامان، همَستاد
سیستماتیک Systematic (ا، صفت)= سامانمند، با هَمَست
سیلندر Cylindre (ف، اسم)= استوانه
سینماCinema  (ف، اسم)= توژه نما
سینکرونSynchron  (ا، صفت)= هم گاه
ش
شامل (ع، اسم فاعل)= دربردارنده، فراگیرنده
شاهد (ع، اسم فاعل)= گواه، خوبرو
شباهت (ع ساختگی، اسم )= همسانی، همانندی، همویی، اینهمانی
شبیه (ع، صفت)= همانند، همسان
شبیه بودن (ع فا، مصدر)= ماندن
شجاع (ع، صفت)= دلیر، دلاور، پردل
شراکت (ع، (اسم)مصدر)= انبازه
شرکت (ع، (اسم)مصدر) = انیاز شدن، همدست شدن،  انبازی، همدستی
شرح دادن (ع فا، مصدر)= باز گفتن، باز نمودن، آشکار نمودن
شرط ( )= همبایسته، قرار
شرکت داشتن (ع فا، مصدر)= دست داشتن
شریک (ع، صفت)= همباز، انباز، همدست، همکُن
شعاع (ع، اسم)= پرتو
شعبده (ع، اسم)= چشم بندی، نیرنگ
شعبه (ع، اسم)= شاخه
شعله (ع، اسم)= افرازه، زبانه
شفاعت (ع، (اسم)مصدر)= خواهشگری
شفاهی(ع فا، قید)= گفتاری، زبانی
شک (ع، (اسم)مصدر)= دودلی، گمان
شکایت (ع، (اسم)مصدر)= شکوه، گله، دادخواهی
شکل (ع، اسم)= گونه، مانند، سان، دیس، نگاره، سیما، ریخت
شوق (ع، مصدر) =خواستاری، آرزومندی
شوم (ع، اسم و صفت)= بد شگون، وارون
شهاب (ع، اسم)= آسمان سنگ، آسمانکان
شهرت (ع، (اسم)مصدر)= آوازه، ناموری
ص
صاعقه (ع، اسم)= آذرخش، آتشه، ابرنجک
صاف (ع، صفت)= هموار، کوبیده، بی آلایش
صامت (ع، صفت)= بی گفتار، خاموش
صحبت (ع، (اسم)مصدر)= گفتگو، گفتار، سخن
صدا (ع، اسم)= آوا، آواز، بانگ
صدمه (ع، اسم)= آسیب، گزند
صراحت (ع، (اسم)مصدر)= روشن گویی، رک گویی
صَرف (ع، (اسم)مصدر)= هزینه
صرفنظر کردن (ع فا، مصدر)= چشم پوشیدن
صریح (ع، صفت)= روشن، آشکار، رک، بی پرده
صعود کردن (ع فا، مصدر)= برشدن، فرا شدن
صلح (ع، اسم )= آشتی، سازش
صلح طلب (ع ساختگی، صفت مرکب)= آرامش خواه، آرامشجو
صلیب ( ع، اسم) = چلیپا
صمیمیت ( ع، اسم) = یکدلی، یکرنگی
صنف ( ع، اسم) = گروه، رسته، گونه
صورتحساب ( ع، اسم مرکب) = سیاهه
صیاد ( ع، اسم) = دامیار، شکارگر
ض
ضامن (ع، صفت)= پایندان، پذیرفتار
ضرر (ع، اسم)= زیان، گزند
ضروری (ع، صفت)= بایا، ناگزیر، به ناچار
ضعف (ع، (اسم)مصدر)= کم توانی، سستی
ضعیف (ع، صفت)= کم توان، سست
ضلع (ع، اسم)= بر، پهلو
ضمانت (ع، (اسم)مصدر)= پایندانی، پذرفتاری
ضمیمه (ع، صفت)= پیوست
ط
طاقت (ع، اسم)= پایاب، تاب، بردباری
طالب (ع، اسم فاعل)= خواهان
طالع (ع، اسم)= بخت
طایفه (ع، اسم)= تیره، دودمان، خاندان
طرح (ع، (اسم)مصدر)= فرانداز، پی ریزی، پیشنهاد
طرز (ع، اسم)= شیوه، روش، هنجار
طرف (ع، اسم)= سو، کرانه
طغیان کردن (ع فا، مصدر)= برجوشیدن
طفیلی (ع، صفت نسبی) = ناخوانده، انگل
طلب (ع، (اسم)مصدر)= خواست، خواهش، جستجو
طور (ع، اسم)= گونه، شیوه، هنجار، روش
طول (ع، (اسم)مصدر)= درازا
طولانی (ع فا، صفت)= دراز، دیرانجام، دیرنده، زمانگیر
طول عمر(ع ساختگی، اسم)= جاندرازی
طول کشیدن (ع فا، مصدر)= دیر پاییدن
طویله (ع، اسم)= باربند، جایگاه ستور
طی کردن (ع فا، مصدر)= پیمودن
طینت (ع، اسم)= نهاد، سرشت، درون
ظ
ظاهر شدن (ع فا، مصدر)= پدیدار شدن، هویدا شدن
ظاهری (ع فا، صفت)= برونین
ظرف (ع، اسم)= آوند
ظرافت (ع فا، مصدر)= زیرکی، نکته سنجی، خوشگلی
ظرفیت (ع، اسم)= خورند، گنجایش
ظهر (ع، اسم)= پیشین، نیمروز
ظهور (ع، (اسم)مصدر)= پیدایش
ع
عاج (ع، اسم)= پیلسته
عاشق (ع، اسم فاعل)= دلداده، دلباخته، شیفته
عاقبت (ع، اسم)= فرجام، سرانجام
عاقل (ع، صفت) = استوار خرد، خردمند
عالی (ع، صفت)= والا، بلند، ارجمند، بزرگوار
عالی مقام (ع، صفت)= بلند پایه
عایدی(ع، اسم)= کاربهر
عجیب (ع، صفت)= شگفت انگیز، شگفت آور
عدالت (ع، (اسم)مصدر)= دادگریف همبایی
عدد (ع، اسم)= شماره
عده ای (ع فا، اسم)= تنی چند، شماری از
عرصه (ع، اسم)= پهنه، گستره، قلمرو، میدان
عرض (ع، اسم)= پهنا
عرضه نمودن (ع فا، مصدر)= فرانمودن، نشان دادن
عروس (ع، اسم)= بیوگ
عروسی (ع فا، (اسم)مصدر)= بیوگانی
عزم (ع، (اسم)مصدر)= آهنگ، دل نهادن بر کاری
عسل (ع، اسم)= انگبین، 
عشق (ع، (اسم)مصدر)= دلدادگی، دلباختگی، شیفتگی
عصاره (ع، اسم)= انگ، شیره، افشره
عصب (ع، اسم)= پی
عصر (ع، اسم)= روزگار، دوره، دهر
عطا کردن (ع فا، مصدر)= ارزانی داشتن، بخشیدن
عطسه (ع، اسم)= شنوسه، ستوسه
عظمت (ع، اسم مصدر)= بزرگی، بلندپایگی، بزرگ منشی، بزرگواری
عظیم (ع، صفت)= سترگ، کلان، بزرگ
عفاف (ع، (اسم) مصدر)= پارسایی، پاکدامنی، پرهیزکاری
عقب (ع، اسم)= واپس، پشت سر، بازپس
عقده (ع، اسم)= بست
عقیده (ع، اسم)= باور
عقیم (ع، صفت)= سترون، نازا
عکس العمل (ع، اسم مرکب)= واکنش
علاج (ع، اسم)= چاره، درمان، گزیر
علامت (ع، اسم)= نمودگار، نشان
علمی (ع فا، صفت)= فرزانی
عمقی(ع فا، صفت)= ژرفنایی
عملکرد (ع، اسم)= کارکرد
عمومی (ع فا، صفت)=  همگانی
عنکبوت (ع، اسم)= تارتنک، کارتنک
عنوان (ع، اسم)= نهند، سرنامه
عیب (ع، اسم)= اَهو، بدی
عینک (ع فا، اسم)= آیینک، چَشمک، چشم فرنگی 
عینی (ع فا، صفت)= برون خودی
غ
غبار (ع، اسم)= گرد
غده (ع، اسم)= د َژ پیه
غرور (ع، (اسم) مصدر)= بزرگ خویشتنی، خودبینی
غسل (ع، (اسم) مصدر)= پادیاب، شستشو(دادن)
غلاف (ع، اسم)= پوشینه، پوشش
غلبه (ع، (اسم) مصدر)= چیرگی، فرادستی
غلط (ع، (اسم) مصدر)= نادرست، بیراه
غنی (ع، صفت)= پرمایه، توانگر، بی نیاز
غواص (ع، اسم و صفت)= آب ورز، آب باز
غورت دادن (ت فا، مصدر)= فروخوردن
غوز (ع، اسم)= گوژ
غیر (ع، اسم)= جز، مگر، سوا،  بیگانه
غیرارادی (ع فا، ساختگی، صفت)= بناخواست
غیرضروری (ع فا، ساختگی، صفت)= نا بایا، نا بایست
ف
فاعل (ع، اسم فاعل)= کنا
فاقد (ع، اسم فاعل)= بی بهره از
فانی (ع، اسم فاعل)= میرا، نیست شونده
فتوی (ع، اسم)= وَچَر
فحش (ع، اسم)= دشنام، ناسزا
فدایی (ع، صفت) = جانیاز
فر Fer (ف، اسم)= تنور، اجاق
فراکسیون Fraction (ف، اسم)= بخش، پاره، برخه، دسته
فردی (ع فا، قید)= تکی، تکروانه
فرضیه (ع، اسم)= گذاره، پنداره
فرع (ع، اسم)= شاخه
فرکانسFrequence  (ف، اسم)= بَسامد 
فرمForm  (ا، اسم)= سان، ریخت
فرماسیونFormation  (ف، اسم)= سازند، صورتبندی
فرمولFormule  (ف، اسم)= سانیز
فستیوالFestival  (ف، اسم)= جشنواره
فسیلFossile  (ف، اسم)= سنگواره
فصاحت (ع، (اسم) مصدر)= روانی سخن، زبان آوری، روشن گویی
فصل (سال) (ع، اسم)=  فرگَرد
فصل(کتاب) )(ع، اسم)=  نَسک
فصیح (ع، صفت )= شیوا، روان، رسا، زبان آور، خوش سخن
فعل (ع، اسم)= کارواژه، کنش، کردار
فنومنPhenomene  (ف، اسم)= پدیده، نمود
فولکلور Folklore (ف، اسم)= توده شناسی
فونتیگPhonetique    (ف، اسم و صفت) = آهنگ شناسی، آهنگ دار
فونولوژی P‏honologie (ف، اسم)= آواشناسی
فونکسیونFunction  (ف، اسم)= کارکرد
فهمیدن (ع فا، مصدر لازم )= دریافتن
فیزیونومی P‏hysionomie  (ف، اسم)= سیماشناسی
فیش (ف، اسم)= برگه، زبانه
فیلمFilm  (ا، اسم) = توژه
فیله Filet  (ف، اسم)=  راسته
ق
قابل ذکر (ع، صفت مرکب) = گفتنی
قابله (ع، اسم فاعل) = پازاج، پیش نشین، ماما
قابلیت (ع، اسم مصدر) = شایستگی، آمادگی
قاتق (ت، اسم) = نانخورش
قادر (ع، صفت فاعلی) = توانا، نیرومند
قاضی (ع، اسم فاعل) = داور، دادرس
قاعده (قانون) (ع، اسم)= چم، هنجار، هَند
قاموس (ع، اسم) = واژه نامه، فرهنگ
قبیل (ع، اسم)= گونه، سان
قدرت (ع، (اسم) مصدر)= توان، توانایی، نیرو، توش
قدمت (ع، اسم مصدر)= دیرینگی، کهنگی
قدیمی (ع فا، صفت)= دیرینه، کهنه، کلان سال
قرن (ع، اسم) = سده
قسمت (ع، اسم)= بخش، پاره
قصد (ع، (اسم) مصدر)= آهنگ، آهنگ کردن
قصیده (ع، اسم) = چکامه
قصه (ع، اسم)=  انگارش
قضاوت (ع، (اسم) مصدر) = داوری، دادرسی
قطع (ع، اسم) = برش
قفل (ع، اسم) = کلیدان
قوس (ع، اسم) = درونه، کمان
قیاس (ع، (اسم)مصدر)=  هم پنداری، سنجش
قیام (ع، (اسم) مصدر) = خیزش، بپا خاستن
قیامت (ع، اسم) = رستاخیز
قید (ع، اسم) = پا بند، بند
قیمتی (ع فا، صفت)= ارزنده، بهادار، بهاگیر، گرانبها
ک
کابل (ف، اسم)= سیم
کاپوت Capot (ف، اسم)= روپوش، پوشش، ابریشمی
کاپیتالیسمCapitalisme  (ف، اسم)= سرمایه داری
کادو (ف، اسم)= پیشکش، ارمغان
کاملا (ع، قید)= سخت، یکسره
کاندیدا (ف، اسم)= نامزد
کانیبالیسمCannibalisme  (ف، اسم)= همنوع خواری
کپسول Capsule (ف، اسم)=  پوشینه
کپی C‏opy  (ا، اسم)= رو برداری، گَردَه برداری،  رو نویسی، رونوشت
کت Cotte (ف، اسم)= نیمتنه
کتبی (ع فا، صفت)= نگارشی، نوشتاری
کرست Corset (ف، اسم)= سینه بند، شکم بند
کریستال Cristal (ف، اسم و صفت)= بلور، بلوری
کریتیسیسمCriticisme  (ف، اسم)= نقد، عیار سنجی
کسر (در ریاضی) (ع، اسم) = برخه
کشف (ع، (اسم) مصدر)= یافته، یافتن
کفالت (ع، (اسم)مصدر)= پایندانی
کفیل (ع، صفت)= پایندان، پذیرفتار
کلاسClasse  (ف، اسم)= آموزگاه
کلاسیک Classique (ف، صفت)= درسی، دبستانی
 کلمه (ع، اسم) = واژه
کلوب Club (ف، اسم)= باشگاه، انجمن
کلینیک Clinique (ف، اسم)= درمانگاه
کمپ Camp (ف، اسم)= اردو، اردوگاه
کمپرس Compresse (ف، اسم)= دستمال آب گرم
کمپرسور Compresseur (ف، اسم)= دستگاه فشارآور
کمپلکسComplexe  (ف، صفت)= همتافت، بهم پیوسته
کمد Commode (ف، اسم)= گنجه ی کشودار
کمک (ت، اسم) = یاری، مدد، همراهی
کمدی Comedie (ف، اسم)= نمایش یا نوشته ی خنده آور
کم سن (فا، ع، صفت )= نوسال 
کمیته Comite (ف، اسم)= انجمن برگزیدگان
کمونیسمCommunisme  (ف، اسم)= همبودگرایی
کنترل Controle (ف، اسم)= بازرسی، وارسی، بازدید، بازبینی
کنترلچی (ف،ت، اسم) = باز بین،  بازرس
کنتکستContext  (ا، اسم)= زمینه
کندنساتورCondensateur  (ف، اسم) = چگالگر
کنسرت Concert (ف، اسم) = هماهنگی، یگانگی، ساز و آواز هماهنگ
کنفرانس Conference (ف، اسم) = سخنرانی، گردهمایی برای گفتگو
کنکور(ف، اسم) =  همچشمی، پیشی گرفتن از یکدیگر
کنگره Congres (ف، اسم) =   انجمن
کوانتومQuantum  (ا، اسم)= دانیز
کوپنCoupon (ف، اسم) = کالا برگ
کونتورCompteur (ف، اسم) = شمارنده، دستگاه شمارش
گ
گارد Garde (ف، اسم) = نگهبانی، نگهبان، پاسداری، پاسدار
گارسون Garcon (ف، اسم) = پسر، شاگرد، پیشخدمت
گالری Galerie (ف، اسم) = سرسرا، راهرو، نمایشگاه
گرافولوژیGraphologie  (ف، اسم) = نوشته شناسی
گرافیGraphie  (ف، پسوند)= نگاری
گرامر Grammaire (ف، اسم) = دستور زبان
گریس Graisse (ف، اسم) = چربی، روغن، پیه
گواتر Goitre(ف، اسم) = غمباد
گیشه Guichet (ف، اسم) = باجه، دریچه
ل
لااقل (ع، قید) = دست کم
لابیرنتLabyrinth  (ا، اسم)= هزارتو، هزاردالان، پردالان
لازم (ع، صفت) = بایسته، بایا
لامپ Lampe (ف، اسم) = چراغ برق
لامسه (ع، اسم) = بساوایی
لایق (ع، صفت)= کارآمد، شایسته، درخورد، فراخور
لاینفک (ع، صفت)= جدایی ناپذیر، ناگشودنی
لباس (ع، اسم)= جامه، رخت، پوشاک، تن پوش
لحاظ (ع، (اسم)مصدر)= نگرش
لحاف (ع، اسم) = بالا انداز، دواج
لحظه (ع، اسم)= دم
لحن (ع، اسم) = آهنگ سخن
لزوم (ع، (اسم) مصدر) =  بایش
لعنت (ع، اسم) = راندگی، دشنام
لفافه (ع، اسم) = کارپیچ، پوشه
لقب (ع، اسم)= نامواره، بازنام
لقمه (ع، اسم) = نواله
لکن (ع، اسم) = لیکن، ولیکن
لکنت (ع، (اسم)مصدر)= زبان کندی، زبان گرفتگی
لمس کردن (ع فا، مصدر) = بساویدن
لوسترLustre  (ف، اسم)= چراغ آویز
لوکس Luxe (ف، اسم)= چیز آراسته و قشنگ
لهجه (ع، اسم)= گویش
لیازانLiaison  (ف، اسم)= پیوندآوایی
لیاقت (ع، (اسم) مصدر)= کارآمدی، شایستگی، برازندگی، سزاواری
لیبرالیسمLiberalisme  (ف، اسم)= آزادی خواهی
لیپمی Lip�mie (ی، اسم) = چرب خونی 
لیسانس Licence (ف، اسم)= پروانه، دانشنامه ی پیش از دکترا
لیستList  (ا، اسم) =  سیاهه، فهرست
م
مات Mat (ف، اسم) = تار، کدر
ماتریالMaterial  (ا، اسم) = کارپایه
ماتریالیسمMaterialisme  (ف، اسم) = ماده گرایی، ماده باوری
ماتیک Cosmetique (ف، اسم) = سرخاب لب
ماخذ (ع، اسم)=  بایگانه
مارکسیسمMarxisme  (ف، اسم) = مارکس باوری
ماساژ Massage (ف، اسم) = مالش، مشت و مال
ماسک Masque (ف، اسم) (ع، اسم مفعول)=  نقاب، روبند
مالکیت (ع، (اسم)مصدر)=  داشتاری 
مامان  Maman (ف، اسم) = مادر، چیز قشنگ
مامور (ع، اسم مفعول)= گماشته، فرمانبر
مانتو Manteau (ف، اسم) = بالاپوش
مانع شدن (ع فا، مصدر) = باز داشتن
مانیکورManicure   (ف، اسم) = لاک ناخن
ماورا (ع، اسم) = فرا، آن سوی
ماوراالطبیعی (ع، صفت)=  سرشت آنسویی
مایع (ع، صفت) = آبگونه
مبارک (ع، صفت) = خجسته، فرخنده، همایون
مبتدی (ع، اسم فاعل) = تازه کار، نوآموز
مبتکر (ع، اسم فاعل) = نوآور
مبصر (ع، اسم فاعل) = دیده بان، نگاهبان
متابولیسم Metabolisme (ف، اسم)= سوخت و ساز
متخلف (ع، اسم فاعل) = لغزشکار
متدMethode  (ف، اسم)=  شیوه، روش، راه
متحرک (ع، اسم فاعل)= جنبنده
متحیر (ع، اسم فاعل) = هاژ، هاج، هاج و واج، سرگشته، درمانده
متخصص (ع، صفت فاعلی)= کارشناس، ویژه کار
متصاعد (ع، اسم فاعل) = فرایاز، بالا رونده
متصل (ع، اسم فاعل) = بهم پیوسته، همبند، همبسته
متضاد (ع، اسم فاعل)= همستار
متضمن (ع، اسم فاعل) = در بر دارتده
متعادل (ع، اسم فاعل) = ترازمند، هم وزن، برابر
متعدد (ع، صفت) = بی شمار، بسیار
متفکر (ع، اسم فاعل)=   اندیشه ور
متقارب (ع، اسم فاعل)= همرس، نزدیک شونده
متکبر (ع، صفت) = برمنش، خودپسند، گرانسر
متمادی (ع، اسم فاعل) = دراز
متن (ع، اسم)= زمینه، درون
متوالی (ع، قید) = پشتاپشت، پیاپی، پشت سرهم
متوسط الحال (ع، صفت مرکب)= میانمایه
مثال (ع، اسم)=   وارینه، نمونه
مثانه (ع، اسم)= آبدان
مِثل ِ (ع، اسم)=   به وارینه ی، مانند
مجاز (ع، اسم مفعول)= روا
مجازات (ع، (اسم)مصدر)= کیفر، باد اَفراه
مجبور (ع، اسم مفعول) = واداشته، ناگزیر، ناچار
مجسمه (ع، اسم مفعول)= پیکره
مجمع (ع، (اسم)= انجمن
مجوف (ع، اسم مفعول) = میان تهی، پوک، کاواک
مجهز (ع، اسم مفعول) = آماده شده، آماده 
مجهول (ع، اسم مفعول) = نا شناخته، نا شناس
محافظه کاری (ع فا، (اسم)مصدر)=  نگاهش کاری
محال (ع، صفت) = ناشدنی، ناشو
محتاط (ع، صفت)= استوارکار
محترم (ع، اسم مفعول)= ارجمند، گرامی
محتوی (ع، اسم فاعل)= درونه، گرد فرو گیرنده
محدود (ع، اسم مفعول)= مرزپذیر
محرم (ع، اسم) = همراز
محرمانه (ع فا، قید و صفت) = پوشیده، پنهان
محروم (ع، اسم مفعول)= بی بهره، ناکام، نامراد
محسوب (ع، اسم مفعول) = شمرده شده، بشمار آورده شده
محصول (ع، اسم مفعول)= دستیافت، فراورده
محقق (ع، اسم فاعل) = پژوهشگر
محکم (ع، صفت) =  استوار
محل تولد (ع، اسم مرکب) = زادگاه، زادبود
محله (ع، اسم) = کوی، برزن
محنت (ع، اسم)= آدرنگ، آزار، اندوه
مخالف (ع، اسم فاعل) = ناساز، ناسازگار
مختار (ع، صفت)= آزادکام، گزیننده
مختصر (ع، اسم مفعول)= کوتاه کرده شده، گریزان، جسته و گریخته
مختل (ع، اسم مفعول )= بهم خورده، نابسامان، تباه
مختلط (ع، اسم فاعل) = بهم آمیخته، در هم شده
مختوم (ع، اسم مفعول)= انجام یافته، به پایان رسیده
مخدر (ع، اسم فاعل) = سست کننده
مخزن (ع، اسم) = انبار، گنجینه
مخفی کردن (ع فا، مصدر)= فروپوشاندن، پنهان کردن
مخلوط (ع، اسم مفعول) (ف، اسم)= آمیزه، بهم آمیخته
مد Mode (ف، اسم) = باب روز 
مدرسه (ع، اسم)= آموزشگاه
مدرن (ف، صفت) = امروزی، نو
مدرنیزاسیونModernisation  (ف، اسم)= نوسازی
مدل Modele (ف، اسم) = نمونه، الگو، سرمشق
مرابحه (ع، (اسم)مصدر) =  بهره کاری
مربوط (ع، اسم) = بسته، پیوسته
مرتب (ع، صفت) =  بسامان، بچم، باچم، آراسته، در جای خود
مرتجع (ع، صفت) = کهنه پسند، بازگشت کننده
مرحله (ع، اسم)= گامه
مرطوب (ع، صفت)= آبناک، نمناک، نمدار
مرکب  (ع، اسم مفعول)= آمیخته، سرشته
مری (ع، اسم) =  سرخ نای
مسئله (ع، اسم)= فراپرس، درخواست
مساعده (ع، اسم)= پیش مزد
مساوی(ع،  صفت) = همچند، برابر
مستبد (ع، اسم فاعل)= خودکامه، خودسر
مستقر (ع، اسم مفعول)= جایگیر، جای گرفته
مستقیم (ع،  صفت)= سرراست
مستکبر (ع، اسم فاعل)= خود بزرگ پندار
مستمری (ع فا، اسم) = جامگی، ماهیانه
مسجد (ع،  اسم) = مَزگِت
مسری (ع،  اسم فاعل) = واگیر
مسواک (ع،  اسم) = دندان شوی
مشاور (ع، اسم فاعل)= رایزن
مشترک المنافع(ع، صفت مرکب)= هم سود
مشتق (ع، اسم مفعول)= فراجسته
مشورت (ع، اسم مصدر)= رایزنی، کنکاش
مشهور (ع، صفت)= نامور، بلند آوازه، بنام، نامی، نامدار، سرشناس
مصادره (ع، (اسم)مصدر)= بازگیری
مصالحه (ع، مصدر )= آشتی کردن، سازش کردن
مصرف (ع،  اسم)= جای هزینه 
مصنوعی (ع فا، صفت)= ساختگی
مضر (ع، اسم فاعل)= زیانمند، زیان آور
مضمون (ع، اسم مفعول)= درونمایه
مطبوع (ع،  اسم مفعول) = دلپسند، گوارا
مطمئن (ع، صفت)= استوان، آسوده خاطر
معادل (ع، صفت)= همچند، همسنگ ، برابر، همتا
معادله (ع، (اسم)مصدر)= همچندی، همسنگی
معاشر (ع، صفت)= آمیزگار، همنشین، همدم
معاشرت (ع، (اسم)مصدر)= آمیزگاری، همنشینی، همدمی
معاصر (ع، صفت)= هم دوره
معتاد (ع، صفت) = آموختار
معترض (ع، اسم فاعل)= واخواه، خرده گیر
معتقد بودن (ع فا، مصدر)= بر آن بودن، باور داشتن
معدل (ع، اسم مفعول) = میانگین، برابر شده
معدود (ع، اسم مفعول)= شمرده شده، اندک، کم
معروف (ع، صفت) = نامور، بلند آوازه، بنام، نامی، سرشناس
معکوس (ع، صفت) = وارونه، بازگونه
معلوم (ع، اسم مفعول)= دانسته، آشکار
معما (ع، اسم و صفت )= چیستا، پوشیده
معنوی (ع، صفت نسبی)= نامادی
معنی (ع، اسم)= چم
معیار (ع، اسم)= سنجه
مغازه Magasin (ف، اسم) = دکان،  فروشگاه، انبار
مغرور (ع، صفت) = گرانسر، خود فریفته
مقاله (ع، (اسم)مصدر) = گفتار، سخن
مقایسه (ع، (اسم)مصدر) = سنجش
مقدار (ع، اسم) = اندازه، پاره
مقدمه (ع، اسم) = پیش در آمد
مقرر (ع، اسم) = بر بست، دستور
مقصود (ع، اسم مفعول) = خواسته، آهنگ شده
مقید (ع، اسم مفعول) = پا بست، پا بسته
مکانیزم Mecanisme (ف، اسم)= ساز و کار
ملاط (ع، اسم) = آژند
ملحق شدن  ( ع فا، مصدر مرکب) =  پیوستن
ملودی Melodie (ف، اسم) = آهنگ، نوای خوش
ملی (ع، صفت )=  میهنی
مملکت (ع، اسم) = کشور، قلمرو
ممنوع (ع، اسم مفعول) = بازداشته شده
مناسب (ع، صفت) = درخورد، شایسته، همشکل
منبع (ع، اسم) = بنمایه، سرچشمه
منتظر (ع، اسم فاعل) = چشم براه
منجر (ع، اسم مفعول) = کشیده شده
منجمد (ع، صفت) = بربسته، یخ زده
منحرف (ع، اسم فاعل) = کژ رو
 منحل کردن )(ع فا، مصدر) = گشودن، برچیدن
مندرج (ع، صفت) = درآمده درچیزی، نهفته
منزجر (ع، صفت) = رانده شده، ترسانده شده
منشاء (ع، اسم) = خاستگاه، جای پرورش
منشور (ع، اسم) = نوشته ی سرگشاده
منطبق (ع، صفت) = دمساز، برهم نهاده
منظره (ع، اسم) = دورنما، چشم انداز
منظم (ع، صفت)= بسامان، بچم، با چم، آراسته
منظور (ع، اسم مفعول)= خواست
منظوم (ع، اسم مفعول) = وافته
منعکس (ع، اسم فاعل) = برگشته
منفجر (ع، اسم فاعل) = گشوده شده، شکافته، ترکیده
منور (ع، صفت) = پرتو افشان، درخشان
منوط (ع، اسم مفعول)= وابسته
مواخذه (ع، (اسم)مصدر)= بازخواست
موازی (ع، صفت)= هم رو، هم سو
موافق (ع، صفت) = سازگار، همساز، هم اندیشه، همداستان
موتیف Motif (ف، اسم ) = بن مایه، انگیزه
موج (ع، اسم) = خیزاب، آبخیز
مورفولوژی M‏orphologie  (ف، اسم) = ریخت شناسی
موسس (ع، اسم فاعل) = پایه گذار، بنیادگذار
موسسه (ع، اسم مفعول)= بنگاه
مولف (ع، اسم فاعل)= گردآورنده
موضوع  (ع، اسم مفعول) = فرنام، نهاده شده
موفق (ع، صفت) = کامروا، کامیاب
موقت (ع، صفت) = گذرا
مونتاژ Montage (ف،( اسم) مصدر) = سوار کردن، جفت و جور کردن
مونس (ع، صفت) = همدم، همنشین
مونوگامی M‏onogamie  (ف، اسم) = تک گانی
مونولوگ Monologue (ف، اسم ) = تک گویی
مهاجرت ( ) = برون کوچی
مهارت (ع، ( اسم) مصدر) = خبرگی، استادی، زبردستی
مهیج (ع، اسم فاعل)= برانگیزنده
میدیومMedium  (ا، اسم) = رسانه
میسایلMissile  (ا، اسم) = پرانه، موشک
میکربMicrobe  (ف، اسم) = زیواچه
میکروسکوپ Microscope (ف، اسم) = ریز بین
میلاد (ع، اسم)=   زاد روز
ن
نارسیسیسمNarcissisme  (ف، اسم) = خودشیفتگی، خودپرستی
ناسیونالیسمNationalisme  (ف، اسم) = ملت باوری، ملت خواهی
ناطق (ع، اسم فاعل) = سخنگو، سخنران، گویا، گوینده
ناقص (ع، صفت) = نارسا، کم
نامحدود (ع فا، صفت) = مرزناپذیر، بی کران
نبات (ع، اسم) = بر رسته، گیاه
نتیجه (ع، اسم) = دستیافت، برآمد، پیامد
نحس (ع، صفت) = وارون، بدشگون، بد اختر
نُرمNorm   (ا، اسم) = هنجار
نرمالNormal  (ا، اسم) = به هنجار
نسیه (ع، اسم) = پسادست
نظام (ع، ( اسم) مصدر) = رازمان
نظر (ع، ( اسم) مصدر) = بینش ، نگرش، دید
نظریه (ع، اسم) = دید مان
نظم (ع، ( اسم) مصدر) = رایش، سامان، چم
نظیر (ع، صفت) = همدوش، مانند، هم سان
نفوذ (ع، ( اسم) مصدر) = رخنه (کردن)
نقاش (ع، صفت فاعلی) = نگارگر، نگارنده، چهره پرداز
نقش (صورت) (ع، اسم) = نگاره
نقد (ع، ( اسم) مصدر) = سخن سنجی (کردن)
نقص (ع، ( اسم) مصدر) = کمداشت، نارسایی، کاستی، کمی
نقطه گذاری (ع فا، اسم مصدر) = سجاوندی
نقطه نظر (ع، اسم مرکب) = دیدگاه
نمره Numero (ف، اسم) = شماره
نور (ع، اسم) = پرتو، فروغ، روشنی
نورولوژی Neurologie (ف، اسم) = پی شناسی
نیهیلیسمNihilisme  (ف، اسم) = هیچ انگاری
و
واجب (ع، صفت) = بایا، بایسته
واسطه (ع، صفت) = میانجی
واضح (ع، صفت) = آشکار، نمایان، روشن
واقعا (ع، قید) = براستی
واقعه (ع، اسم فاعل) = رویداد، پیشامد
واکسن Vaccin (ف، اسم) = مایه
واهی (ع، صفت) = بی بنیان، سست، فرو هشته
وجدان (ع،( اسم) مصدر) = یابش
وجه (ع، اسم) = روی
وخامت (ع،( اسم) مصدر) = ناگواری، گرانباری، سختی
وراج (ع، صفت) = پرسخن، پرگو
وسط (ع، اسم) = میان، میانه
وسواس (ع، اسم) = دودلی، اندیشه ی بد
وسیع (ع، صفت) = گسترده، پهناور، فراخ
وضو (ع،( اسم) مصدر) = آبدست، پادیاب، دست نماز(گرفتن)
وضوح (ع،( اسم) مصدر) = روشنی، روشن شدن
وطن (ع، اسم) = زادبوم، میهن
وظیفه (ع، اسم) = خویشکاری
وفات (ع، اسم) = مرگ
وقت (ع، اسم) = گاه، هنگام
وقفه (ع، اسم) = ایستایی، درنگ
وکیل (ع، اسم) = نماینده، گماشته
ویزاVisa  (ا، اسم) = روادید
ویزیت (ف، اسم) = بازدید، دیدار
ه
هارمونیHarmony  (ا، اسم) = هم آهنگی، همسازی
هتل Hotel  (ف، اسم) = مهمانخانه
هجوم (ع،( اسم) مصدر) = یورش، تاخت
هدایت (ع، مصدر) = راهبری کردن
هدف (ع، اسم) = نشانه، آماجگاه، آماج، بُرجاس
هدیه (ع، اسم) = پیشکش، ارمغان
هذیان (ع،( اسم) مصدر) = پریشان گویی، بیهوده گویی
هضم کردن (ع فا، مصدر) = گواردن
هلیکوپترHelicopter  (ا، اسم) = چرخ بال
هم رای (ع فا، صفت) = هم آواز
هم عقیده (ع فا، صفت) = همداستان، هم اندیشه
همه جانبه (ع فا ، صفت مرکب) = همه سویه
هومانیسمHumanisme  (ف، اسم) = انسان باوری
هیدروتراپیHydrotherapy  (ا، اسم) = آب درمانی
هیدروگرافیHydrography  (ا، اسم) = آب نگاری
هیدرومترHydrometer  (ا، اسم) = آب سنج 
ی
یقین (ع، اسم) = استوارداشت، بی گمانی
یونیزاسیونIonisation  (ف، اسم) = یونش

دفعات مشاهده: 4296 بار   |   دفعات چاپ: 545 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر

کلیه حقوق این تارنما متعلق به فصل‌نامة علمی - پژوهشی پردازش علائم و داده‌ها است.